شعر............
شعر بهار
من بهارم فصل باران سبز و خرم شاد و خندان
دوست دارم دانه ها را بازی پروانه ها را
دوست دارم آسمان را آفتاب مهربان را
دوست دارم روی گل را رنگ گل را بوی گل را
دوست دارم هر کجا را باغ و بستان کوه و صحرا
دوست دارم دوست دارم من بهارم من بهارم
شعر بهار
من بهارم فصل باران سبز و خرم شاد و خندان
دوست دارم دانه ها را بازی پروانه ها را
دوست دارم آسمان را آفتاب مهربان را
دوست دارم روی گل را رنگ گل را بوی گل را
دوست دارم هر کجا را باغ و بستان کوه و صحرا
دوست دارم دوست دارم من بهارم من بهارم
شعر تابستان
آمده فصل تابستان با خورشید فروزان
تیر و مرداد،شهریور می آیند با تابستان
تابستان گرمِ گرم است آفتابش داغ و سوزان
تابستان فصل کوشش تابستان فصل کار است
بر شاخه ی درختان میوه های آبدار است
میوه ی آبدار و شیرین نعمت پروردگاراست
شعرپاییز
پاییز اومد دوباره برگها شدن ستاره
ستاره ی طلایی زرد و سرخ و حنایی
آمد باد شبانه برگها را دانه دانه
از شاخه ها جدا کرد توی هوا رها کرد
پاییز اومد دوباره برگها شدن ستاره
شعر زمستان
باد میاد بارون میاد آب از توی ناودون میاد
یخ میزنه رودخونه ها سرما میاد تو خونه ها
برف می باره دونه دونه رو پشت بوم هر خونه
با هم می سازن بچه ها آدم برفی تو کوچه ها
پرنده ها میرن سفر میرن به جای گرمتر
کوه و کمر سفید میشه به رنگ مروارید میشه